یک اقتباس هوشمندانه فیلم سینمایی "کفش مسابقه" اقتباس جک نئو فیلمساز سنگاپوری از "بچه‌های آسمان" مجید مجیدی است که در تیتراژ ابتدایی فیلم هم به آن اشاره شده است. یک اقتباس هوشمندانه که این مطلب به تحلیل چگونگی آن می‌پردازد.
به گزارش خبرنگار مهر، شیوه اقتباس نویسنده "کفش مسابقه" (با نام اصلی Homerun محصول 2003 سنگاپور) از آن جهت عنوان "هوشمندانه" می گیرد که روح کلی اثر را با وفاداری حفظ کرده و آن را بر بستر روایتی از جنس فرهنگ و جغرافیای سرزمینش قرار داده است. تم اصلی فیلمنامه به زندگی خواهر و برادری می پردازد که در شرایط اقتصادی نامناسب مجبورند یک جفت کفش را نوبتی استفاده کنند و تبعات این مسئله در زندگی روزمره و مدرسه آنها ماجراهایی را شکل می دهد.
در "بچه های آسمان" این تم بر بستری از مسائل نمادین و فضای معنایی جاری می شود که در فرهنگ و مذهب ما باورپذیر و ملموس است. فیلم نشانه های مختلفی برای دادن وجه معصومیتی فرازمینی به کودکان قهرمانش دارد. از عنوان فیلم تا نشانه هایی چون بوسه زدن ماهی ها به پاهای پسرک که در حوض شناور است و ... طبعاً این پرداخت برگرفته از فضای معنوی است که بر اذهان و تفکر جامعه ما حاکم است و با این نمود جنبه ای غیرواقعی یا اغراق شده و شعاری پیدا نمی کند.
بچه های آسمان
نویسنده "کفش مسابقه" برای چنین اقتباسی که بستر روایتی آن ریشه در باورها و اعتقادات یک ملت دارد، چه تدابیری اندیشیده است؟ از آنجا که به نظر می آید موقعیت اولیه قصه (فقری که منجر به استفاده نوبتی کفش شود) در جامعه معاصر سنگاپور محلی از اعراب ندارد، نویسنده هوشمندانه زمان وقوع قصه را به عقب (دهه 60) برده است. با عقب بردن زمان و انتخاب جغرافیای روستایی برای روایت قصه، نویسنده پایه های شکل گیری قصه را استوار و محکم کرده است.
جغرافیای روستا و فضاهای بازی که این لوکیشن در اختیار فیلمساز قرار داده، هر چند وجه مقابل "بچه های آسمان" قرار می گیرد که در کوچه پس کوچه های جنوب تهران با معماری خاص و فضاهای محدود و پیچ در پیچ می گذرد، اما تغییری بجاست که تغییر موقعیت و جغرافیا اقتضا می کند. در "بچه های آسمان" کارکرد این فضا و معماری جایی به کمک مفهوم و تصویرسازی می آید که در سفر کوتاه پدر و پسر با دوچرخه به شمال شهر، برج ها و فضای گسترده آن در مقایسه با مکان تنگ و بسته جنوب شهر، تضاد معنایی زیبایی را رقم می زنند، علاوه بر اینکه وجه رئال ماجرا هم تأمین می شود.
"کفش مسابقه" نمی تواند از این تضاد در سفر کوتاه پدر و پسر با دوچرخه برای کار جدید استفاده کند و فقط منجر به حادثه ای مشابه با سرنگونی دوچرخه می شود. در این فیلم نویسنده با وجود وفاداری به تم اصلی و اتفاقات برجسته برخاسته از آن، دست به خلق تعاریف جدیدی در دنیای فیلم می زند که جلوه خوبی پیدا می کنند و در واقع خط فرعی مناسبی به قصه اضافه می کند که باز هم برخاسته از مسائل و فرهنگ همان قوم و جغرافیاست.
تقسیم شدن بچه های روستا به دو دسته مرفه و فقیر و مسئله کفش های فوتبالی که در معامله با تکالیف شب قرار می گیرند از همان مسائل مبتلا به است که فضای ملموس و باورپذیری را رقم می زند. شکل گیری مسابقات فوتبال و کشمکش هایی که بین این دو گروه بچه ها درمی گیرد علاوه بر نکته ذکر شده، ماکت کوچک و فشرده ای از شرایط حاکم بر جامعه ای بزرگتر است که معامله گری شرط بقای اولیه اش محسوب می شود.
مادر بیمار "بچه های آسمان" در فیلم "کفش مسابقه" جای خود را به مادر پا به ماهی داده که به نظر می آید، موقعیت بحرانی تری در آن فرهنگ برای نمایش فقر و فشار باشد. پدر هم بدل به مردی شده که دست به هر کاری می زند، اما همواره مقروض است و در کار جدید ناموفق ظاهر می شود.
معلم تبدیل به بیمار ریوی شده که تمایل و اصراری به حضور پسر در مسابقه ندارد، ولی با سماجت او در انتها به شرکت پسرک در مسابقه رضایت می دهد. در حالی که معلم فیلم "بچه های آسمان" مشوق اصلی پسرک برای شرکت در مسابقه و حتی تمرین دادن اوست که به نوعی نقش بیرونی ایجاد انگیزه برای پسرک را ایفا می کند که به نوعی به جایگاه معلم در فرهنگ ما بازمی گردد. تصویری که نویسنده "کفش مسابقه" از اولیاء مدرسه و مدیر و معلم ارائه می دهد، همه برگرفته از همان بازتاب فرهنگی است.
کفش مسابقه
نکته برجسته و ماهیتی که می توان به عنوان تغییر در "بچه های آسمان" نام برد، همان نکته ای است که ابتدا مطرح شد. "کفش مسابقه" هوشمندانه از مفاهیم و عناوین ماورایی و معنایی فاصله می گیرد و قصه را بر فضایی از مسائل انسانی و متناسب با درک و باور جامعه سنگاپور روایت می کند.
خلق فضا و موقعیت های جدید که در شکل گیری دو گروه مرفه و فقیر بین پسربچه ها و مسائل مربوط به مسابقه فوتبال، بده بستان ها و ... نمود پیدا می کند، همه در جهت ترسیم فضایی مادی از روابط و مسائل انسان ها پیش می روند. در چنین فضایی است که شکل گیری روابط انسانی بین بچه ها و همکاری آنها برای سرشکن کردن تنبیهاتی که مدیر و ناظم تعیین می کنند، می تواند یک درس اخلاقی هر چند کوچک و سطحی تلقی شود.
پرداخت تصویری فیلم که به ویژه در اسلوموشن نماهای تأثیرگذار و به نوعی دراماتیک فیلم برجسته می شود، از همان ویژگی هایی است که در جهت برجسته کردن بعد انسانی و احساسی فیلم نقش دارد و می تواند پرداختی در خدمت مفهوم قلمداد شود.
"کفش مسابقه" از آن جهت به عنوان یک اقتباس هوشمندانه مطرح می شود که توانسته روح کلی اثر را در تلاقی با آموزه ها و باورهای فرهنگی و ملی خود قرار دهد و از قِبل آن به یک فیلم سنگاپوری موفق بدل شود، نه نسخه دست چندم "بچه های آسمان" ایرانی.
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا